زندگی و زمان

چرا می گوییم زمان سپری می شود و هم چنان نمی گوییم زمان موجود میشود ؟ با توجه به پی امد اکنون ناب ؛ البته به یکسان حق داریم هر دو را بگوییم. مارتین هایدگر

زندگی در مفهوم خود به یک تداوم وجود پیوند خورده است و گرنه در فضای ناپیوسته برداشت از ان میسر نبود. از سویی پیوستگی است که شبیه مفهوم مکان از یک نقطه به نقطه دیگر را نشانه گذاری میکند و از این سو است که مفهومی به عنوان زمان و زمانمندی پدیده ها در تصویر ذهنی انسان نقش می بندد.

در این نحوه نگرش به این سوال باید پاسخ داد که ایا پدیده ای که زمانمند است در واقع نشانه انست که یک پدیده همانا در این برداشت مکانی از زمان از گذشته به اکنون و سپس در موقعیت اتی خود اینده زمانی را شکل می دهد. و به این ترتیب مفهومی دیگر رخ می نماید که ان چگونگی این همانی یک پدیده است . ایا پدیده بدون تغییر در این تصویر زمانمند در جریان است

در این جا سوال دیگری مطرح میشود و ان دوری بودن این تصویر زمانمندی است و یا امتدادی است که در ان گذشته قابل تکرار نیست. به نظر میرسد حداقل در سیکل حیات هر انسان دوری بودن قابل مشاهده نیست و حتی به صورتی خودخواسته نیز نمی توان انچه تجربه شده است و یا وضعتی که پدیده انسانی در ان سیر کرده است را تکرار کرد.

به این ترتیب هر انچه در یک گذشته دور که اکنون تجربه نزدیک حضور ان وجود ندارد برای انسان تعبیری از خاطره تلقی میشود که به تجربه نزدیک و کنونی انسان پیوسته نیست . و لذا پیوستگی انچه به دنبال تجربه اکنون متصور هستیم مفهوم زمان در حال شکل گیری را برایمان بوجود می اورد. به این ترتیب زمان پی امد اکنون است و در پیوستگی با اکنون ناب

در این نحوه تفسیر از زمانمندی پدیده و تفسیر از زمان ؛خود پدیده ای که در سیرورت است چگونه قابل شناسایی . است و یا به عبارتی دیگر چگونه میتوان گفت که یک موجود در این تصویر زمانمند زمانی میشود. نظریه ای که در این زمینه قابل ارجاع است یک موجود را دارای وجوه متفاوت تبیین میکند که در هر بار دیدن وجهی از ان را می توان دید. در این نحوه تعبیر از یک پدیده انچه در این سیروریت ثابت میماند چیست که در مطالب فوق مفهوم پیوستگی و زمانمندی را به ان ارتباط دادیم

تعبیر حد یک دنباله در ریاضیات که در ان دنباله ای بی نهایت از اعداد که با جمع شدن به یک مقدار میل میکنند میتواند در این تصویر سازی از پدیده بکار گرفته شود. به عبارت دیگر یک موجود خود دنباله بی نهایتی از وجوه و پروفایل های است که در حالت حدی به یک موجود اشارت دارند. با پذیرش این نحوه تفسیر از موجود زمانمند شاید حتی بتوان گفت که بروز دنباله بعدی قابل انتظار در واقع بعد از اکنون و زمان اینده ای است که در حال وقوع است و از دنباله ای امتداد یافته است که در قبل از اکنون واقع شده است